- 14:09اسرائیل و حماس یکدیگر را به مسدود کردن مذاکرات آتشبس متهم میکنند
- 13:25مراکش خود را به عنوان یک قدرت صنعتی استراتژیک برای آفریقا و اروپا تثبیت میکند
- 12:03اتحادیه اروپا ترامپ را به اقدامات تلافیجویانه در مورد تعرفههای جدید تهدید میکند
- 11:18خط کشتیرانی جدید مراکش-عربستان برای تقویت تجارت و کاهش زمان ترانزیت
- 09:50مراکش و امارات متحده عربی با امضای توافقنامه مالکیت صنعتی، نوآوری را تقویت میکنند
- 09:08مراکش بر تعهد خود به همکاری جنوب-جنوب و ارتقای ثبات در جامعه فرانسوی زبان تأکید کرد
- 18:20گوگل قابلیت تبدیل عکس به ویدیو را راهاندازی کرد
- 17:43تحقیقات علیه X به دلیل دستکاری الگوریتم و دخالت خارجی آغاز شد
- 15:35ترامپ از اعمال تعرفههای ۳۰ درصدی بر مکزیک و اتحادیه اروپا خبر داد
ما را در فیسبوک دنبال کنید
اسرائیل-ایران: دوئلی که نظم منطقهای را تغییر میدهد
درگیری آشکار بین اسرائیل و ایران نقطه عطفی تاریخی در معماری امنیتی خاورمیانه است. از نظر مولای هشام معتضد، کارشناس استراتژی سیاسی، این رویارویی نشانگر ورود به دوران جدیدی است: دوران جنگ کشور با کشور، بیپرده، جبههای و ساختاریافته حول منطق نظامی کلاسیک، بسیار متفاوت از الگوهای نامتقارنی که قبلاً حاکم بودند.
او میگوید: "خاورمیانه رسماً از آستانه یک مرحله جدید عبور کرده است. ما دیگر در قلمرو تهدیدها یا لفاظیها نیستیم. این یک جنگ استراتژیک و نمایشی است که در آن هر بازیگر برای بقای بلندمدت خود در خطر است."
برای اسرائیل، این استراتژی مطابق با دکترین بگین است که در دهه ۱۹۸۰ پس از تخریب راکتور هستهای اوسیراک عراق تدوین شد. برای تلآویو، هدف خنثی کردن هرگونه قابلیت هستهای خصمانه قبل از اینکه حتی به صورت عملیاتی مستقر شود، است. معتضد توضیح میدهد: «اسرائیل در اینجا جوهره استراتژی بازدارندگی گسترده خود را بسیج میکند: حمله پیشگیرانه به هر دشمن بالقوه.» این موضع مبتنی بر ادغام نزدیک بین ارتش اسرائیل، موساد و قابلیتهای امنیت سایبری آن است.
در مواجهه با این تهاجم، ایران چارهای جز پاسخ مستقیم ندارد. این کارشناس تأکید میکند: «این مسئله حیثیتی نیست، بلکه یک ضرورت وجودی است.» تهران قصد دارد بازدارندگی عمودی ایجاد کند و حملات را تشدید کند تا هرگونه حمله جدید اسرائیل را ناپایدار کند. موشکهای بالستیک، پهپادهای دوربرد و حملات سایبری اکنون در یک استراتژی ترکیبی با هدف اشباع دفاع دشمن ادغام شدهاند.
فراتر از جبهه نظامی، این درگیری همچنین نشان دهنده یک بازسازی منطقهای شتاب یافته است. ظهور کشورهای بریکس، تنشهای داخلی در سوریه و لبنان و فرسایش خطوط قرمز سنتی، حفاظهای قدیمی را تضعیف میکند. معتضد میگوید: «به نظر نمیرسد مسکو و پکن مایل به اعمال تنشزدایی سریع باشند.» در همین حال، ریاض، دوحه، آنکارا و قاهره در پرتو واقعیتهای جدید انرژی و ژئوپلیتیک، مواضع خود را تنظیم میکنند.
از نظر نظامی، اسرائیل با سیستمهای ضد موشکی چندلایه (گنبد آهنین، فلاخن داوود، پیکان) و برتری هوایی خود، برتری تکنولوژیکی آشکاری را حفظ میکند. اما از نظر معتضد، ایران منطقی را اتخاذ میکند که از مکتب نظامی چین الهام گرفته شده است: "نه برای مقابله مستقیم با قدرت، بلکه برای فرسایش جانبی آن از طریق شوکهای متوالی در مناطق بدون پوشش."
با این حال، زمینه روانی به خودی خود به سلاحی تبدیل میشود. اسرائیل از طریق حملات چشمگیر خود، به دنبال نشان دادن عزم خود به قدرتهای غربی است. از سوی دیگر، ایران روی فرسایش جبهه داخلی اسرائیل حساب میکند. این تحلیلگر خلاصه میکند: "زمان در اینجا به یک بردار استراتژیک تبدیل میشود، نه یک پارامتر ساده."
در نهایت، بُعد حقوقی این درگیری عمداً مسکوت مانده است. هیچ یک از طرفین نمیخواهند موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهند. مولای هشام معتضد اظهار میکند: "این یک بنبست نظامی فرضی است، اما از نظر سیاسی مسکوت است" و بدین ترتیب فرسایش قوانین بینالمللی در تنظیم درگیریهای مسلحانه را برجسته میکند.
در میانمدت، سیر تکامل این جنگ تا حد زیادی به دو متغیر بستگی خواهد داشت: قدرت زنجیرههای تأمین نظامی دو قدرت و توانایی کشورهای خلیج فارس برای تحمیل میانجیگری. او هشدار میدهد: «اگر درگیری ادامه یابد، میتوانیم شاهد تبدیل یک جنگ یکباره به یک معماری درگیری دائمی باشیم.» چشماندازی که هر حمله را به یک هنجار استراتژیک جدید تبدیل میکند و دیگر یک استثنا نیست.